در این سفر دلهای بیقرار زیاد بود؛ دلهایی که در تلاطم پر از آشوب خود شیدایی میکردنند، شیدایی در برابر بهترین بندگان صالح خداوند، راز ونیاز هایی که دراوج تواضع و بی ریا و بدون هیج تکبر سفره های دل را با ارباب هایشان عاشقانه توام با اشک و زاری نجوا میکردنند.آری مونس و همدمشان را در این سفر اربعین براحتی پیدا میکردنند گویا احساسی داشتند که خداوند را خیلی راحتر از هر جا میتوانستند پیدا کنند .مسیر راه اربعین ، مسیری جز تسبیح و ذکرنبود،مسیری جز دلداده گی و دستان خدا را دیدند نبود، مسیری که همش خیر بودو ثواب ، اشک بوده عاشقی ، دست بود تک دست بود بی دست بود و پا بود تک پا بود و دو پا بودند و خیلی از مشکلات دیگر که عاشقانه طی طریق به سوی حریم کبریایی مینمودند.پاهای تاول زده زن و مرد پیر و جوان حکایت از دل بیقرارشان است که این پیام را داشت که ما ادامه دهنده را ه سرخ شهیدانیم وحسین سالار شهیدان است واین پایان راه نخواهد بود وراه سرخ شهادت تا ظهور دولت یار ادامه خواهد داشت و می مانیم تا انشالله کار زینبی را به پایان برده و این پرجم قیام حسینی را به دست صاحب اصلی اش برسانیم.